بالاخره گوشت بخوریم یا نه؟

به گزارش وبلاگ هلن، بعضی ادعا می نمایند که تنها راه نجات کره زمین از فاجعه، گرم شدن زمین اجتناب از خوردن گوشت است. اما این واقعیت به همین سادگی است؟اگر شما ساکن کشورهای غربی باشید، سال گذشته نزدیک به 100 کیلوگرم گوشت خورده اید. این بخش، به یقین، گران ترین برنامه غذایی شما به خصوص در شرایط کنونی بوده است.

بالاخره گوشت بخوریم یا نه؟

بالاخره گوشت بخوریم یا نه؟

نویسنده: باب هولمز

ترجمه: علی مزرعتی

برخی ادعا می نمایند که تنها راه نجات کره زمین از فاجعه، گرم شدن زمین اجتناب از خوردن گوشت است. اما این واقعیت به همین سادگی است؟

اگر شما ساکن کشورهای غربی باشید، سال گذشته نزدیک به 100 کیلوگرم گوشت خورده اید. این بخش، به یقین، گران ترین برنامه غذایی شما به خصوص در شرایط کنونی بوده است. تقاضا از مردم برای خوردن گوشت کمتر، آن هم برای نجات این کره خاکی، روز به روز با صدای بلندتر مطرح می گردد، گوشت کمتر، مساوی است با فراوری گرمای کمتر پل مک کارتنی در کنفرانس دسامبر گذشته در کپنهاک اظهاراتی در رابطه با گرمای زمین داشت و اخیراً همین مجله نیوساینتیست خوردن کمتر گوشت را به اسم راهی برای کاهش تاثیر بر محیطمان توصیه کرد. اگر کمتر خوب است، نبودن بهتر نیست؟ ممکن است شما این گونه فکر کنید. در جهان پیشرفته، موثرترین راه برای کاهش تاثیر محیطی رژیم غذایی، در زمینه شخصی، گیاه خوار شدن است: آنت پینر، مدیر سرآشپز جامعه گیاه خواران در انگلیس می گوید: به نظر می رسد، احتیاجی به فکر کردن نیست، واقعاً به همین سادگی است؟

برای درک آن، تصور کنید تمام انسان های روی زمین تصمیم بگیرند گوشت، شیر و تخم مرغ را از برنامه غذایی خود حذف نمایند. حالا وقتی کشاورزی محیط و جامعه فعال و قوی شدند، تاثیر آن را می بینید. نتیجه آن ممکن است شما را شگفت زده کند. طبق آمار فائو (سازمان خوارو بار جهانی) در سال 2008 جهان در حدود 280 میلیون تن گوشت، 700 میلیون تن شیر، و نیم میلیون تخم مرغ مصرف داشته است که از نظر محیطی، هزینه هنگفتی در برداشته است. تمام خسارات محیطی کشاورزی شامل تخریب جنگل ها، شخم چمن زارها، آبیاری ها، کوددهی ها، سوخت تراکتور، مواد ضد آفت و کودها می باشد. کشاورزی، گازهای گلخانه ای بیشتری (از تمام روش های روی هم رفته حمل و نقل) فراوری نموده و یک سری مسائل دیگر را هم به همراه دارد؛ از آلودگی نیتروژن گرفته تا فرسودگی خاک. دامپروری، بیشترین زیان را وارد می نماید. چرا که بسیاری از دام ها، غلاتی را می خورند که می تواند برای انسان ها مورد استفاده قرار بگیرد. فقط حدود 10 درصد از غلات مصرف شده به گوشت، شیر یا تخم مرغ تبدیل می گردد، دام های اهلی باعث می شوند که ما برای فراوری غلات مورد احتیاج فشار بیشتری بر محیط زیست وارد کنیم. برای لمس موضوع باید بگوییم که دام ها، حدود یک سوم از محصولات غلات جهان را مصرف می نمایند. پس به اسم اولین تخمین، یک جهان گیاه خوار تنها دو سوم از غلات را می تواند در اختیار داشته باشد. این تنها بخشی از داستان است. البته، گوشت و شیر حدود 15 درصد از کالری بدن انسان را تامین می نماید، پس ما باید برای جبران کمبود آنها (گوشت و شیر) مقدار بیشتری غلات بخوریم. روی هم رفته، همگانی شدن یک برنامه غذایی گیاه خواری، مقدار زمین مورد استفاده برای محصولات را 21 درصد کاهش می د هد ـ یعنی حدود سه چهارم میلیون کیلومتر مربع (تقریباً به مقدار هند.)

چنین کاهشی، تاثیر عظیمی بر فشار محیطی زراعت دارد. به اسم مثال آلودگی دریاچه ها با نیتروژن می تواند منجر به کاهش اکسیژن موجود در دریاچه ها گردد. به اسم مثالی کوچک، دانشمند محیط زیست، آلیسون لیچ از دانشگاه ویرجینیا، برآورد کرد که اگر همه در دانشگاه، گوشت را از برنامه غذایی خود حذف نمایند، خروجی نیتروژن (یعنی مقداری از نیتروژن که از تمام فعالیت ها به محیط خارج می گردد) در دانشگاه به مقدار 27 درصد کاهش می یابد. علت عمده این کاهش، می تواند کاهش استفاده از کودها و کاهش مقدار نیتروژن رها شده از آنها باشد.

لیچ متوجه شد که اگر همه یک پله جلو بفرایند و فرآورده های شیری و بعلاوه تخم مرغ رادر برنامه غذایی خود حذف نمایند، خروجی نیتروژن در دانشگاه حدود 60 درصد کاهش می یابد. نیتروژن تنها اثری نیست که احشام در طبیعت به جای می گذارند. آمار جهانی به سختی این موضوع را نشان میدهد ولی در ایالات متحده، دام های اهلی حداقل 55 درصد موجب فرسایش خاک و 37 درصد استفاده از مواد ضد آفت را در پی دارند. علاوه بر آن نیمی از تمام فراوریات آنتی بیوتیک به احشام خورانده می گردد (به اسم قسمتی از برنامه غذایی شان که عملی است برای مقابله با باکتری ها). این مطلب، همه موضوع نیست. دام ها، منبع مهمی از فراوری گازهای گلخانه ای هستند. مقدار زیادی از این گازها که به شکل متان هستند (گازهای گلخانه ای فعال) از طریق میکروب ها، در دل و روده حیواناتی مانند گاوها و گوسفندها فراوری می شوند و نهایتاً وارد هوا می شوند. دامپروری باعث فراوری مقدار زیادی دی اکسید کربن می گردد که عمدتاً به علت تخریب جنگل ها برای ایجاد زمین های زراعتی یا استفاده بیش از حد از زمین های زراعتی (که باعث فرسایش خاک و اتلاف خالص کربن می شوند) می باشد. وقتی شما همه اینها را با هم در نظر بگیرید، دام های اهلی حدود 18 درصد از تمام انتشار گازگلخانه ای (وقتی با معادل هایی سنجیده می شوند) را در بر می گیرند (طبق گزارش فائو، سال 2006). حذف دام های اهلی مطمئناً تفاوت زیادی در کوشش برای کنترل گرمای جهانی ایجاد می نماید.

این تفاوت، عمدتاً بستگی به این دارد که چه چیزی جایگزین دام و چراگاه ها می گردد. مطمئناً وقتی چراگاه ها دوباره به جنگل تبدیل می شوند (به ویژه در مناطقی مانند آبگیر آمازون که 70 درصد جنگل ها از بین رفته و به چراگاه تبدیل شده) جنگل های در حال رشد مجدد، باعث جدا شدن مقادیر عظیمی از کربن شده و از فرسایش خاک پیشگیری خواهند کرد.

در صورتی که چرا متوقف گردد، دشت های آمریکا همچنان دچار انباشتگی کربن در خاک می گردد. اما در پایین صحرای آفریقا هر کاهشی در مقدار متان فراوری شده از طریق دام های اهلی، احتمالاً اندکی با افزایش انتشار متان از طریق حیوانات و موریانه های وحشی که برای به دست آوردن غذا با حیوانات اهلی در رقابتند، جبران خواهد شد. فیلیپ ترنتون، دانشمند سازمان کشاورزی موسسه تحقیق احشام بین المللی می گوید: مطمئناً ارزش آن را دارد که کسی، وقت بیشتری برای فکر کردن در خصوص این موضوع صرف کند.

هزینه های پنهان

یک جهانی بدون گوشت، قطعاً فواید بی شماری در بر خواهد داشت: زمین زراعتی کمتر، جنگل بیشتر، احتمالاً جاهای پر آب و علف و حیوان بیشتر، انتشار گاز گلخانه ای کمتر، آلودگی کشاورزی کمتر، تقاضای کمتر برای آب تازه و...

به روشنی اگر گوشت، شیر و تخم مرغ در برابر محیط محاکمه می شدند، خیلی راحت تحت تعقیب قرار می گرفتند و هیچ مسئله ای در رابطه با رفاه حیوانات وجود نداشت. اما صبر کنید. اگر همه انسان ها، حذف گوشت را انتخاب می کردند، بعلاوه پول قابل توجهی ذخیره می شد. درست است که امروزه بیشتر احشام، غلاتی را مورد استفاده قرار می دهند که انسان ها می توانستند استفاده نمایند، اما حتماً نباید این گونه باشد. در طول تاریخ و اعصار گذشته، بسیاری از گاوها، گوسفندها و بزهای روی زمین هایی چریده اند که برای شخم زنی مناسب نبوده و این عمل باعث می شد آنها علف های نخوردنی را به گوشت و شیر خوردنی تبدیل نمایند. حتی امروزه، یک گله از گوسفندان یا بزها می تواند بیشترین کارایی را برای تغذیه از زمین های پست و حاشیه ای داشته باشد. در جهانیی که بیشتر از یک میلیارد انسان غذای کافی برای خوردن ندارند، عدم استفاده از این زمین ها برای فراوری محصول، به عدم امنیت غذایی در جهان یاری می نماید.

علاوه بر آن در زمین های تپه ای یا نیمه خشک، سطح میانهی از چراندن ممکن است صدمه خیلی کمتری به اکولوژی (اکوسیستم) در مقایسه با محصولات کاشته شده و در حال رشد بزند.

حتی خوک ها و مرغ که دستگاه گوارششان قادر به هضم علف نیست، احتیاجی به غلات ندارند. به جای آن، آنها می توانند با پس مانده غذاها یا هر چیزی که به اسم غذا پیدا می نمایند، زیست نمایند. ساراگارنت، سرپرست تحقیق اینترنتی جوی غذا از دانشگاه سوری انگلیس می گوید: افراد به جای مانده غذایی خود را به خوک ها می دهید، آنها (خوک ها) با زباله های افراد سر و کار دارند و افراد گوشت آنها را می خورند. غذا دادن به این روش، باعث می گردد که دام ها نقش و بهره خالصی در تامین کالری و پروتئین مورد احتیاج انسان در برنامه غذایی داشته باشند؛ با در نظر گرفتن این نکته که برآورد می گردد 30 تا 50 درصد از غذاها اتلاف می شوند (سودی که جهانی بی گوشت با آن سرو کار خواهد داشت). بسیاری از مزارع پرورش خوک ها و مرغ ها این امتیاز را از دست خواهند داد چرا که این حیوانات، غذاهای تجاری با پایه غلات را می خورند.

عدم مصرف گوشت باعث فراوری محصولات جانبی دام ها خواهد شد. یک جهانی بدون گوشت، باعث خواهد شد که فراوری سالانه کاهش 11 میلیون تن چرم و 2 میلیون تن پشم دامپروری ها متوقف گردد. نه تنها این، بلکه بسیاری از کشاورزان، کود کشاورزی را از دست می دهند؛ اگر چه اکنون استفاده از کودهای حیوانی، کم اهمیت تر از گذشته شده است. کود کشاورزی اکنون منبع کوچکی از نیتروژن در تمام کشورهایی است که کشاورزی وسیع دارند. وکلاو اسمیل، دانشمند محیط زیست از دانشگاه مانتیبا در کانادا، می گوید: این منبع مسئله بی اهمیتی نیست، ولی احتمالاً کمتر از 15 درصد از کل نیتروژن به شمار میرود حتی گیاه خواران تندرو، تایید می نمایند که فرآورده های شیری و گوشت ممکن است چیز خوبی برای کشورهای فقیرتر باشد. پینر می گوید: اگر چه کاهش قابل توجه مصرف گوشت می تواند نفع محیطی خوبی در برداشته باشد، اما ما باید در گفتن این جمله محتاط باشیم که برترین راه چاره این است که تمام مردم جهان گیاه خوار باشند. از سویی بیش از یک میلیارد انسان فقیر روستانشین در جهان، دلشان به داشتن یک یا دو حیوان خوش است؛ چرا که بخشی از عایدی خود را از این محل تامین می نمایند و مقداری از پروتئین حیوانی می تواند شرایط نابسامان تغذیه آنها را کمی بهبود بخشد. چه اتفاقی می افتاد اگر ما تصمیم می گرفتیم دارای رژیم غذایی صرفاً گیاهی (فقط گیاه خوار) باشیم تا این که رژیم غذایی غیر حیوانی داشته باشیم؟ نهایتاً استفاده از شیر و تخم مرغ، روش بسیار موثری برای دریافت کالری های حیوانی به جای جوجه کباب های تهیه شده کارخانه ای به حساب می آیند. متاسفانه، در عمل، استفاده رژیم غذایی شیر و تخم مرغ، به خوبی جواب نمی دهد.

هلمت هابرل، اکولوژیست (اکوسیستم شناس) اجتماعی در موسسه اجتماعی وینا در اتریش می گوید: سخت است که گوشتی وجود نداشته باشد اما برنامه غذایی شیر به راه باشد، چرا که شما نمی توانید شیر را بدون گوشت فراوری کنید. گاوهای شیرده هر سال باید یک گوساله به جهان بیاورند تا فراوری شیر ادامه داشته باشد و تنها نصفی از زاد و ولدها، ماده هستند. در حالی که بسیاری از گیاه خواران به دلایل اخلاقی آنها را نمی کشند و گوشت نمی خورند ـ یا گاوهای شیرده از کار افتاده ـ مسلماً هیچ علت عملی برای اتلاف این مقدار گوشت وجود ندارد.

همین بحث در خصوص مرغ ها برای فراوری تخم مرغ ها صدق می نماید. بنابراین اگر چه جهانی بدون گوشت، در فرض خوب به نظر می رسد، محتمل است که یک جهانی خیالی هنوز محصولات برخی از حیوانات را در خود داشته باشد و موضوع صحبت فقط شیر و تخم مرغ نیست. سوالات واقعی این است که ما چقدر گوشت لازم داریم و چگونه آن را فراوری خواهیم کرد. جواب ها بستگی به این دارد که شما چگونه با سوال برخورد کنید. رک و راست ترین پاسخ این است که فرض کنید جهان، به تقاضای بیشتر گوشت ادامه خواهد داد. مطمئنا ًاین چیزی که اکنون در حال وقوع است. (باکس ثروت = گوشت را در صفحه قبل ببینید.) طبق این سناریو، هدف، فراوری هر چه بیشتر گوشت با پایین ترین هزینه محیطی خواهد بود. این به معنای آن است که کمترین دامنه علف چرانی گاوها و گوسفندان در چراگاه های روستایی است و بیشتر حیوانات به خصوص مرغ ها، در مرغداری ها یا محوطه ها حجیم برای علف چرانی جمع می شوند. والتو فالکون، اقتصاددان کشاورزی از دانشگاه استنفورد در کالیفرنیا، می گوید: اگر می خواهید احشام را نگه دارید، فکر می کنم آنهایی که نگهداری خواهید کرد، احشام پر بازده هستند.

گوشت = ثروت

به نظر می رسد که مجبور کردن مردم برای خوردن گوشت کمتر، کار سختی باشد. هر چه مردم ثروتمندتر می شوند، گوشت بیشتری مصرف می نمایند. بین سال های 1980 و 2002 میلادی، مصرف سرانه گوشت در کشورهای در حال توسعه دو برابر افزایش یافت و به 28 کیلوگرم در سال رسید، و پیش بینی می گردد که تا سال 2030 میلادی به 37 کیلوگرم در سال برسد.

این مقدار مصرف گوشت هنوز کمتر از نصف مقدار مصرف میانه مردم در کشورهای پیشرفته است و این تقاضا هنوز رو به افزایش است. در غرب، مصرف گوشت در سال 2002 در مقایسه با سال های 1992، تقریبا ً حدود 8 درصد بیشتر بوده است.

وقتی که شما این موارد را با جمعیت در حال رشد مقایسه می کنید، به نتایج مهمی می رسید. سازمان ملل پیش بینی می نماید که تا سال 2050، بشر دو برابر بیش از احتیاج فعلی، به گوشت احتیاج خواهد داشت که فراوری این مقدار گوشت برای محیط زیست، فاجعه بار خواهد بود.

علف های غیر قابل هضم

این موضوع به خاطر این است که چراگاه ها، ذاتاً ناکار آمد هستند. حیوانات مقدار زیادی از انرژی موجود در زمین را با علف های غیر قابل هضم می سوزاندند. آنها آهسته تر از حیوانات پرواری رشد می نمایند، در نتیجه، در طول زندگی شان مقدار بیشتری متان فراوری و وارد فضا می نمایند. براساس گزارش، یک گوساله در یک چراگاه آمریکا، هر سال 50 کیلوگرم متان خارج می نماید (در مقایسه با 26 کیلوگرم در یک مرغداری). اما حتی یک گاو پرواری دارای گوشت کم بازده تری از یک خوک یا مرغ صنعتی است، در حالی که مقدار زیادی غلات می خورد. بنابراین برای غذا، مستقیماً با انسان رقابت می نمایند آنها نسبتاً در تبدیل غذا به گوشت خوب عمل می نمایند در حالی که تقریباً هیچ متانی فراوری نمی نمایند. این موضوع باعث می گردد هزینه محیطی کمتر باشد. براساس گزارش و تحلیل بو ویدما (Bo Weidema) در دانمارک، مقدار گاز گلخانه ای که به ازای فراوری یک کیلوگرم از گوشت مرغ صنعتی ایجاد می گردد معادل 3/6 کیلوگرم دی اکسید کربن است، یک کیلوگرم گوشت خوک، گاز گلخانه ای معادل 11/2 کیلوگرم دی اکسید کربن و یک کیلوگرم گوشت گوساله معادل 28/1 کیلوگرم دی اکسید کربن، گاز گلخانه ای ایجاد و وارد فضا می نماید.

البته، چنین عملنمودهای گسترده ای منجر به برخی مسائل دیگر از جمله فراوری مقادیر زیادی کود می گردد. در تئوری ـ و بعلاوه در عمل ـ مقدار زیادی از این کود می تواند برای فراوری بیوگاز (زیست گاز) و در پی آن برق استفاده گردد. اگر تمام احشام ایالات متحده با این روش پرورش داده می شدند، می توانستند انتشار گاز گلخانه ای را سالانه در حدود 100 میلیون تن کاهش بدهند (معادل چهار درصد گازهای ایجاد شده برای فراوری برق). با این انگیزه، مزارع فشرده احشام، می توانست صدمه کمتری را از آن چه امروز رخ داده به بار آورد.

یک پیشنهاد دیگر هم وجود دارد، با احشام به اسم بخشی از اکوسیستم رفتار کنید. در این رابطه، گارنت می گوید اگر تعداد حیوانات کمتر بود، انتشار گاز متان هر حیوانی بیشتر می شد؛ اما کل انتشارها کاهش می یافت.

البته حیوان کمتر یعنی گوشت کمتر. چقدر کمتر؟ هیچ کس نمی داند. به اسم اولین تخمین ،گارنت متوجه می گردد که نصف فراوری گوشت جهان از مزارع دامپروری گسترده به دست می آید و هیچ کدام از اینها، با رویکرد دوستی با محیط زیست، مجاز نخواهد بود. بنابراین چیزی که باقی می ماند آن دسته از مراتعی هستند که در زمین های پست قرار دارند و غیر قابل استفاده برای فراوری غلات اند ـ در حدود 10 درصد از کل مساحت امروز ـ و تعداد زیادی از مزارع مخلوط، جایی که احشام مواد آسیاب شده و سایر مواد زائد و تفاله محصولات کشاورزی را تغذیه می نمایند.

چنین آینده ای، تعدیل عمده در انتخاب غذا را ایجاد خواهد نمود. مردم به ویژه باید در غرب فاقد گوشت، گوشت کمتری بخورند. نه تنها این، بلکه ما باید نوع گوشتی که می خوریم را عوض کنیم. گارنت می گوید: شما مرغ های چاق را با تغذیه آنها از طریق به جای مانده غذای خانگی و خوراندن کرم های خاکی، به دست نخواهید آورد.

آیا حقیقتاً مردم مصرف گوشت های گاو گران قیمت یا مرغ های خانگی لاغر را هفته ای یک یا دو بار قبول خواهند کرد؟ مطمئناً مردم، امروزه قبول نخواهند کرد، اما این تغییر در آینده اتفاق خواهد افتاد. با در نظر گرفتن این مطلب که اگر فراوری جهانی گوشت در آینده فرایند افزایشی داشته باشد، این مسئله می تواند باعث تخریب جنگل ها، فرسایش خاک، آلودگی آب و انتشار گازهای گلخانه ای گردد و بنابراین برخی مردم با لحاظ این مسئله، خوردن گوشت کمتر را انتخاب خواهند کرد ولی قطعاً مصرف گوشت را کنار نخواهند گذاشت. برترین کار این است که گوشت را به مقدار معقول و میانه مصرف کنیم.

منبع: نیوساینتیست ،17 جولای 2010

منبع: دانشمند شماره 567

منبع: راسخون

به "بالاخره گوشت بخوریم یا نه؟" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "بالاخره گوشت بخوریم یا نه؟"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید